is

In unity there is strength

معنای کلمه به کلمه: 
<p>قدرت در اتحاد است.</p>

When you work together with other people, you can gain greater success than when you work alone.

وقتی به کمک دیگران دست به انجام کاری بزنیم نسبت به زمانی که به تنهایی کار می کنیم، موفقیت بزرگتری به دست می آوریم.

معادل فارسی: 

یک دست صدا ندارد.

مثال انگلیسی: 

I think we'd better accept their suggestion and work together. This is a big project. You know well that in unity there is strength.

Imitation is the sincerest form of flattery

معنای کلمه به کلمه: 
<p>تقلید صادقانه ترین شکل چاپلوسی است.</p>

When you copy someone, you show that you like the way they are.

وقتی از کسی تقلید می کنیم نشان می دهیم که آنها را آن طور که هستند می پسندیم.

مثال انگلیسی: 

Look at all her students; they are wearing pink ribbons in their hair just like their teacher. I agree that Imitation is the sincerest form of flattery.

Hindsight is better than foresight

معنای کلمه به کلمه: 
<p>ادراک بهتر از پیش بینی است.</p>

It is better to learn from the past than to try to predict the future.

بهتر است به جای تلاش برای پیش بینی آینده سعی کنیم از گذشته درس بگیریم.

مثال انگلیسی: 

I know you wish to think about the future, but let's analyze in detail what happened last time and learn from our mistakes.

He who hesitates is lost

معنای کلمه به کلمه: 
<p>کسی که درنگ کند می بازد.</p>

When there is an opportunity to do something, you need to be quick in taking advantage of it and should not act slowly.

وقتی فرصت انجام کاری فراهم می شود، باید زود از فرصت استفاده کرد و نباید تألل نمود.

معادل فارسی: 

تا تنور داغ است نان را بچسبان.

مثال انگلیسی: 

come on, tell them that we want the last ticket before it is sold out! You must have forgotten that he who hesitates is lost.

Forewarned is forearmed

معنای کلمه به کلمه: 
<p>کسی که به او هشدار داده شود، مسلح می شود.</p>

If you receive an early warning about something, you will have a better chance of preparing for it.

اگر برای اتفاقی از قبل گوش به زنگ باشی، شانس بیشتری داری که خودت را آماده کنی.

معادل فارسی: 

علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.

به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز          وگرنه سیل چو بگرفت سد نشاید بست

مثال انگلیسی: 

If I knew about the interview, I could prepare for it and could get a better result. After all, forewarned is forearmed.

A miss is as good as a mile

معنای کلمه به کلمه: 
<p>وقتی به هدف نزنی فرقی نمی کند تیرت یک مایل با هدف فاصله داشته باشد یا یک میلی متر.</p>

When you fail, it does not matter how close to success you have actually come.

وقتی شکست بخوری، فرقی نمی کند چقدر به موفقیت نزدیک شده باشی. به هر حال شکست خورده ای.

معادل فارسی: 

آب که از سر گذشت چه یک زرع چه صد زرع. / ما که در جهنم هستیم یک پله پایین تر.

مثال انگلیسی: 

Jacob lost the running game by only 20 centimeters; however, he lost the first place. You see, a miss is as good as a mile.

A man is known by the company he keeps

معنای کلمه به کلمه: 
<p dir="RTL">انسان از روی دوستانی که دارد شناخته می شود.</p>

Your friends play an important role in how people think about your personality and character. So you'd better be careful when making friends.

اینکه مردم چگونه درباره شخصیت تو فکر کنند بستگی زیادی به دوستانت دارد. پس بهتر است مواظب باشی با چه کسانی معاشرت می کنی.

معادل فارسی: 

بگو دوستت کیست تا بگویم کیستی.

مثال انگلیسی: 

Lisa said she had seen you with Mickey and Joe again. I've told you many times that those boys are famous for bothering all their neighbors. Everybody thinks you are like them. You know well that a man is known by the company he keeps.

A friend who shares is a friend who cares

معنای کلمه به کلمه: 
<p>دوستی که با تو چیزی را سهیم شود دوستی است که به تو اهمیت می دهد.</p>

A real friend willingly shares whatever he/she has.

یک دوست واقعی به خواست خودش هر چه دارد با تو قسمت می کند.

مثال انگلیسی: 

I had no idea where to stay during the summer. You kindly accommodated her. I have to say that a friend who shares is a friend who cares.

A friend in need is a friend indeed

معنای کلمه به کلمه: 
<p dir="RTL">دوستی که هنگام نیاز همراهت باشد یک دوست واقعی است.</p>

A real friend is someone who helps you at time of difficulty.

دوست واقعی کسی است که هنگام مواجهه با مشکلات به تو کمک کند.

معادل فارسی: 

دوست آن باشد که گیرد دست دوست          در پریشان حالی و درماندگی

مثال انگلیسی: 

Maria is a real friend; she helped me most when I was in trouble. She was the only one who didn't leave me alone. A friend in need is a friend indeed.

اشتراک در RSS - is