تفاوت بین این دو لغت بسیار جزیی می باشد. ولی بطور معمول able برای توصیف چیزی که فرد در حال حاضر توانایی انجامش را دارد استفاده میشود و capable برای توصیف توانایی های نهان یا بالقوه فرد در آینده. (البته این یک قانون نیست.)
I’m able to play a song perfectly after hearing it only once. (I can currently do this.)
من با یکبار شنیدن آهنگ میتوانم بطور عالی آن را بنوازم. (یعنی در حال حاضر میتوانم این کار را انجام دهم)
You are capable of becoming a successful teacher. (you have the possibility of doing this in the future.)
تو قادر هستی به یک معلم موفق تبدیل شوی. ( اشاره به آینده دارد)
This technology has the ability to grow crops in the desert. (it can currently do this.)
این فناوری توانایی پرورش محصولات در بیابان را دارد. ( یعنی در حال حاضر این کار را می کند)
This technology has the capability to end world hunger. (it has the possibility of doing this in the future)
این فناوری قابلیت متوقف کردن (پایان دادن) گرسنگی در جهان را دارد. (یعنی امکان انجامش در آینده است.)
متضاد able میشود unable و متضاد capable میشود incapable:
The child seems incapable of keeping out of mischief
به نظر میرسد آن بچه نمیتواند از شیطنت دست بردارد.
The disease made Sara unable to move without pain. (she currently cannot move without pain)
این بیماری سارا را در برابر حرکت کردن بدون درد ناتوان کرده است. (او در حال حاضر نمیتواند بدون درد جابجا شود.)
The treatments are incapable of curing the disease. (there is no possibility of curing the disease with the treatments)
این معالجات در درمان بیماری ناتوان هستند. (امکان درمان بیماری با این معالجات نیست.)
به حرف اضافه بعد از این کلمات توجه کنید:
John is able to break a concrete block with his bare hands.
جان قادراست یک سنگ بتنی را با دستان خالی بشکند.
Good thing Ali is very calm. I don’t think he’s capable of violence.
خوشبختانه علی خیلی آرام است. فکر نمی کنم توانایی خشونت (خشن شدن) را داشته باشد.
I’m sure he is he is capable of running a mile in four minutes.
مطمئنم که او قادر است یک مایل را در چهار دقیقه بدود.
You're my way to freedom, Michael, and I'm yours. We both know what the other one's capable of. Let's treat each other with respect here. No games, no bluffing.
مایکل تو راه (باعث) رهایی من هستی و من هم راه رهایی تو. هر دومون میدونیم که طرفمون چه توانایی هایی داره. بیا با احترام باهم رفتار کنیم. بدون بازی و بلوف زدن.
She came down with the flu and was unable to go to work.
او مبتلا به آنفولانزا شد و قادر نبود سر کار برود.