skiing

ski

ski [verb]

To move over snow on skis

US /skiː/ 
UK /skiː/ 
ski - اسکی کردن

 

اسکى کردن

مثال: 

He skied down the hill.

او به پایین تپه اسکی کرد.

To move over snow on skis

ski - اسکی کردن
معادل فارسی: 

اسکى کردن

مثال انگلیسی: 

he skied down the hill.

او به پایین تپه اسکی کرد.

اشتراک در RSS - skiing