0
go ape [idiom]
informal
خشمناک شدن، خیلی عصبانی شدن
ديوانه شدن، رفتار دیوانه کردن
هيجان زده شدن
مثال:
Lara went ape when she heard Mark had cancelled her flight. She was so angry she could kill him if he was there.
Amy went ape over the hotel and beautiful beaches.
وقتی لارا شنید مارک پروازش را کنسل کرده بسیار عصبانی شد. او آنقدر عصبانی شده بود که اگر مارک آنجا بود او را زنده نمی گذاشت.
امی از دیدن هتل و سواحل زیبا بسیار هیجان زده شد.
معنای کلمه به کلمه:
میمون شدن
لینک کوتاه به این لغت: