0
chip (sth) in [phrasal verb]
to give some money when several people are giving money to pay for something together
US
/tʃɪp/
UK
/tʃɪp/
پول جمع کردن، پول روی هم گذاشتن
مثال:
1- They all chipped in £100 and bought their mother a trip to Greece.
2- Oh, oh, oh, guys, would you, uh, chip in for some new air filters for the purifier? ّI mean, after all, we are all using it.
۱- آنها باهم صد پوند پول جمع کردند و یک بلیط سفر به یونان برای مادرشان خریدند.
۲- راستی بچه ها ممکنه برای خریدن فیلتر جدید دستگاه تصفیه هوا روی هم پول بذارید؟ منظورم اینه که به هر حال همه داریم ازش استفاده میکنیم.
لینک کوتاه به این لغت: