0
let the cat out of the bag [idiom]
to reveal a secret unintentionally; to make a secret known without wanting to do so
لو دادن، از دهن کسی در رفتن
مثال:
Don’t tell Ted about the surprise party. I’m sure he can’t keep it as a secret. He is always careless and forgets. He’ll let the cat out of the bag and Maya will know about the surprise party before.
درباره مهمانی سورپریز چیزی به تد نگو. مطمئنم نمیتونه این رازو پنهان کنه. همیشه بی دقت و فراموش کاره. از دهنش در میره و مایا از جشن سورپریز مطلع میشه.
معنای کلمه به کلمه:
گربه را از کیسه بیرون انداختن
لینک کوتاه به این لغت: