0
get your act together [idiom]
خود را مرتب کردن به طوری که شخص کارهایش را به صورت منظم و موثر انجام دهد.
خود را جمع و جور کردن
(برای کاری) عزم را جزم کردن
کمر همت بستن
بهتر عمل کردن
مثال:
You haven’t studied a single page this week and you have an exam next week. If you want to pass you really need to get your act together.
این هفته یک صفحه هم نخوندی و هفته بعد امتحان داری. اگه بخوای قبول بشی باید خودتو جمع و جور کنی.
لینک کوتاه به این لغت: