0
waterskiing
US
/ˈwɑː.t̬ɚˌskiː.ɪŋ/
UK
/ˈwɔː.təˌskiː.ɪŋ/
act of gliding on water using skis while being towed by a speedboat
معادل فارسی:
اسکی روی آب
مثال انگلیسی:
We snorkelled and did some waterskiing.
ما از لوله تنفس استفاده کردیم و اسکی روی آب انجام دادیم.